به گزارش پایگاه خبری
لادیز؛به نقل از
پایگاه اطلاع رسانی بسیج مهندسین صنعتی؛ جنگ با همه سختیها و خسارتهای فراوانش، گاهی میتواند برای یک کشور سبب خیر شود؛ گاهی جامعهای برای آنکه زنده بماند، متوجه میشود که باید بر روی پای خود بایستد. بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و رهبر معظم انقلاب، همیشه از جایگاه مدیریت جهادی در دوران جنگ سخن گفتهاند؛ مدیریتی که باعث رشد و ارتقا علم و صنعت شد.
هشت سال جنگ تحمیلی و تحریمهای ظالمانه علیه نظام جمهوری اسلامی برکاتی نیز برای کشور داشت؛ تا جایی که رهبر معظم انقلاب با اشارهای به این موضوع می فرمایند: یکی از برکات دفاع هشت ساله ما، همین پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی و ساخت دقیقترین ابزارهاست که با دست خالی و بدون هیچ سابقهای آنها را به دست آوردیم.
جوانان مخلصی که هنوز پشت لبهایشان کامل سبز نشده بود با توکل به خداوند توانستند سختترین و پیچیدهترین اقدامات صنعتی را با کمترین هزینه و کمترین امکانات انجام دهند. یکی از همین جوانان آن روزهای سخت دوران جنگ کسی نبود جز دکتر رضا روستا آزاد، استاد تمام دانشگاه صنعتی شریف و نخبه بسیجی؛ جوانی که میتوانست برای همیشه در پیشرفتهترین کشورهای دنیا با بهترین امکانات مادی زندگی کند، اما به کشور بازگشت و با سختترین پشتکار و کمترین امکانات و حمایت مادی، بزرگترین دستاوردها را برای کشورش کسب کرد؛ دست آوردهایی که روزی تاریح این کشور بر آن گواهی خواهد داد و آیندگان بر پیشینیان خود افتخار خواهند کرد.
مطلبی که در ادامه میآید حاصل گفتوگوی اختصاصی خبرنگار بسیج مهندسین صنعتی با این دانشمند پرآوازه کشورمان است.
یک روستا زادهام
آقای دکتر ضمن تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید لطفاً کمی از بیوگرافی خود بفرمائید.
من رضا روستا آزاد در سال 1340در تهران به دنیا آمدم؛ با آنکه پدرم تحصیلات بالایی نداشت ولی همیشه نسبت به تحصیلات ما دغدغهمند بود. پدرم اهل یکی از روستاهای اطراف کرج بود که زندگی بسیار سختی را در دوران کودکی و نوجوانیاش گذارنده بود، لذا پس از هجرت، در تهران به کارگری مشغول شد و در کنار همه خستگیهایش برای ارتقا رشد علمی فرزندان خود از هیچ کاری دریغ ننمود.
بدون معلم، کلاس اول را درس خواندم
این ایام، مصادف با بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلی است؛ اولین سال تحصیلی شما در دبستان چگونه گذشت؟
وقتی شش ساله بودم، به علت بیماریی که داشتم نتوانستم به کلاس درس بروم و به همین دلیل از مدرسه جدا افتادم، اما با کمک پدرم توانستم کلاس اول را بدون معلم مطالعه کنم و وقتی هم امتحان دادم، بالاترین نمرات را کسب کردم. آن ایام مثل امروز نبود که همه امکانات برای خانوادهها و دانشآموزان در اختیار باشد؛ لذا همان مداد و کاغد هم به سختی تهیه میشد، ولی با همه این تفاسیر خودم را به سطح کلاس رساندم و همیشه شاگرد اول میشدم.
با توجه به سال تولدتان وقتی یک نوجوان بودید، انقلاب اسلامی رخ داد؛ چگونه با انقلاب آشنا شدید و آن ایام چه فعالیتهایی داشتید؟
وقتی با انقلاب آشنا شدم که یک نوجوان فعال و آرمانگرا بودم. آن ایام پدرم به علت خاطرات تلخی که از 28 مرداد 32 داشت؛ همیشه ما را از فعالیتهای سیاسی منع میکرد و اجازه نمیداد وارد جریانات سیاسی شویم بخصوص آنکه هنوز یک نوجوان بودیم و از خیلی مسایل سر رشتهای نداشتم و همینطور به دلیل جو خفقان حکومت پهلوی بسیار نگران بود که برای من اتفاق بدی بیفتد.
در آن ایام تحت تاثیر تفکرات کدام شخصیت انقلابی بودید؟
جزوات شهید مطهری و دکتر شریعتی مرا شیفته میکرد. آن ایام برای اینکه بتوانم از نگاه اسلام به سیاست بهتر آگاه شوم همیشه سخنرانیهای شهید علامه مرتضی مطهری را گوش میدادم یا میخواندم در کنار این، نوارهای سخنرانی دکتر شریعتی را هم توجه مرا به خود جلب کرده بود و یکی از کارهایی که در دوران نوجوانیام میکردم در جلسات هیئتهای مذهبی محلمان که همه از انقلابیون آن ایام بودند به صورت پنهانی شرکت میکردم. بعد از مدتی زیرزمین خانه پدری را محل جلسات سیاسی اجتماعی با هم سن و سالهای خودم قرار دادم و در آن جلسات به تبیین موضوعات و مسایل روز میپرداختیم.
دوران دانشجویی شما از چه سالی آغاز شد؟
در سال 58 در کنکور شرکت کردم آن ایام بخاطر همین فعالیتهای اجتماعی که آن هم بصورت پنهانی انجام میدادم، نتوانسم دقیق و منظم درس بخوانم، روزی که اعلام نتایج مشخص شد در ذهنم داشتم خود را آماده میکردم که اگر در دانشگاه قبول نشدم نباید نارحت شد و برای سال آینده با جدیت بیشتر درس را ادامه خواهم داد اما وقتی روزنامه را دیدم، در مقابل اسمم رتبه 27 درج شده، برایم جالب بود و خوشحال شدم.
بعد از کسب این رتبه، کدام دانشگاه و کدام رشته را انتخاب کردید؟
فضای آن ایام برای انتخاب رشته دانشگاه اینگونه بود که نفرات برتر علمی وارد رشته برق میشدند اما من نگاهی متفاوت داشتم و خواستم بهترین تصمیم را بگیرم. با توجه به اینکه کشورمان یک مملکت نفتخیز بود دوست داشتم وارد صنعت نفت بشوم؛ رشته مهندسی شیمی را برگزیدم و شدم دانشجوی دانشکده مهندسی شیمی دانشگاه شریف.
در دانشگاه دوست صمیمی شما چه کسی بود؟
آن ایام من و آیتالله هادوی رفاقت صمیمانه و نزدیکی داشتیم که هر دو در شریف پذیرفته شدیم که ایشان رشته برق را انتخاب کرد بعد فیزیک را ادامه داد و در آخر به حوزه علمیه رفت که منم همراه ایشان مدتی در قم بودم که به خاطر برخی اتفافات دوباره به تهران بازگشتم. ولی آیتالله هادوی در قم ماند و دروس حوزوی را ادامه داد و الحمدالله نیز بسیار موفق شد .
ترم اول همه درسهایم را صفر شدم
جو دانشگاه در اویل انقلاب بسیار خاص و سنگین بود، دوران تحصیلی شما چگونه گذشت؟
دانشجوی ترم اول بودم که مصادف شد با تسخیر لانه جاسوسی؛ آنروزها به خاطر فعالیتهای دانشجویی و سیاسیام نتوانستم در کلاسها شرکت کنم و اساتید نیز کم لطفی نکردند و بخاطر غیبتها همه درسهایم را صفر دادند. که البته بعد از مدتی بخاطر انقلاب فرهنگی دانشگاهها نیز تعطیل شد.
آقای دکتر بعد از تعطیلی دانشگاه چه کردید؟
بعد از تعطیلی دانشگاهها وارد جریانات سیاسی اجتماعی به صورت جدیتر شدم، حضور در وزارت سپاه، جهاد سازندگی، نهضت سوادآموزی و غیره از جمله اقداماتی بود که از سال 58 تاسال 61 انجام دادم. در همان سال که آغاز دوباره دانشگاهها بود بخاطر برخی دلایل به تهران نیامدم بلکه وارد جهاد دانشگاهی شدم و از تهران به دانشگاه صنعتی اصفهان رفتم و در همان دانشگاه ثبت نام کردم.
آیا در دوران دفاع مقدس در جبههها هم حضور داشتید؟
بعد حضور در اصفهان و همکاری با نهادهای انقلابی به عضویت سپاه اصفهان درآمدم، آن ایام، مصادف بود با عملیات والفجر مقدماتی که من هم با حضور در سپاه خمینی شهر اصفهان و لشکر نجف اشرف در این عملیات حضور پیدا کردم و سردار شهید حاج احمد کاظمی نیز فرمانده لشکر ما بود که من در آن عملیات به عنوان به عنوان بیسیم چی گردان مشغول به خدمت بودم.
در ایام جنگ، تحصیلاتتان را چگونه گذراندید؟
بعد از انجام عملیات به اصفهان بازگشتم و چون ترم اولم که در تهران نیمه کاره رها شده بود؛ بایستی از ابتدا شروع میکردم؛ لذا تمامی دروس آن ایام را بدون استاد و به صورت خودخوان انجام دادم و در کنار آن نیز، برای سایر رزمندهها که آنها هم از درس و دانشگاه عقب افتاده بودند کلاسهای درسی ریاضی و فیزیک میگذاشتم تا به کسی لطمه درسی وارد نشود و از دانشگاه و تحصیلات آکادمیک عقب نیفتند.
مناظره ریاضی با یک استاد ضدانقلاب
آیا خاطرهای هم از آن روزها دارید؟
در همان ایام که برای ادامه تحصیل و رسیدن به درس دانشجوی خودخوان شده بودم، باید درس معادلات دیفرانسیل را امتحان میدادم و یک استاد کاملاً لیبرال و ضد انقلاب ممتحن من بود. چند روز قبل از امتحان شروع به حل تمرین کردم و یک مسئله بسیار سخت در کتاب وجود داشت که برای حل آن24 ساعت تمام وقت گذاشتم و به نتیجه رسیدم؛ در روز امتحان نیز وقتی استادم فهمید من بسیجی هستم و از جبهه برگشتهام برای اینکه مرا شکست بدهد دقیقا همین سوال را داد تا من حل کنم، وی به امید اینکه من نمیتوانم از حل این مسئله بیرون بیایم، کلاس را ترک و مرا تنها گذاشت، اما به لطف خدا من در عرض چند دقیقه مسئله را حل کردم و بعد مدتی که وی به کلاس بازگشت، وقتی دید من این مسئله را در کمترین زمان ممکن حل کردم بسیار تعجب کرد و چشمانش از تعجب کاملا گرد شده بود.
آقای دکتر در چه عملیاتهای دیگری شرکت کردید؟
خیبر، بدر و.... . در سال 62 نیر در عملیات خیبر و بعد در عملیات بدر هم حضور داشتم؛ کار من شده بود هم تحصیل هم رزم، در ایام عملیات به جهبه میرفتم و بعد بر میگشتم و شروع میکردم به مطالعات درسی.
در جبهه از تخصص و تواناییهایتان استفاده میکردید؟
آن موقع با توجه به تخصص و نیاز جبههها، در وزارت سپاه برای مبارزه با اقدامات شیمیایی، میکربی، رادیو اکتیو که در جبههها به "ش. م . ر" معروف شده بود، فعالیتهای تحقیقاتی را شروع کردم و در زمینه آفند و پدافند آن به تحقیقات صنعتی دست زدیم.
در دوران جنگ، چه خلأهایی در جبهه حس میشد؟
در دروان جنگ، وقتی به عنوان بسیجی وارد جبههها میشدم همیشه یک خلأ علمی را در عرصه مهندسی و ادوات جنگی حس میکردم، کشور بخاطر تحریمهای ناجوانمردانه نمیتوانست از ادوات جنگی روز استفاده کند و حتی برای تهیه سیم خاردار هم بسیار مشکل داشتیم. لذا موضوعی ذهنم را درگیر کرده بود مبنی بر اینکه باید علاوه بر عرصه رزم جنگی، رزم مهندسی را جدیتر از همیشه پیگیری کنم، لذا به تهران آمدم و با همکاری برخی از دانشجویان ممتاز در یک شرکت دارویی فعالیتهای صنعتی در رابطه با نیاز کشور بخصوص در زمینه مبارزه با بمبهای شیمیایی را آغاز نمودیم. آن ایام نه بودجه بود و نه امکانات، تنها با دست خالی و تلاش شبانه روزی که داشتیم توانستیم از روی برخی وسایل خارجی که به سختی بسیار بدستمان میرسید الگوبرداری کرده و پی به راز مهندسی و فرمول ساخت آن دست یابیم. مثلاً برای تهیه ماسک صورت و یا کربنهای لازم در مواد، یک نمونه آن که از کانادا به دستمان رسیده بود، کاری کردیم که کیفت بسیار مناسبی پیدا کند و از روی آن تولید کردیم تا یکی از خلأهای موجود را بر طرف کنیم. ساخت آب باتری، اسید سولفوریک، ماشین خنثیساز گاز خردل و غیره از جمله اقداماتی بود که بدون امکانات و با سختی توانستیم تهیه و به جبههها ارسال کنیم.
تحصیلات تکمیلی را چگونه ادامه دادید؟
در سال 66 از طریق بورسی که به ممتازین علمی کشور داده شده بود از طرف وزارت علوم به ترکیه اعزام شدم و در رشته مهندسی شیمی ادامه تحصیل دادم تا در آنجا هم شاگرد اول دانشگاه شدم و به دلیل داشتن نمرات علمی بالا و مقالات پژوهشیام از سوی سازمان ناتو که ترکیه هم عضو آن بود یک بورس بسیار مهم دریافت کردم که بایستی به امریکا مهاجرت میکردم؛ در همان ایام بورس که یک ترم آن را گذرانده بودم مصادف شد با رحلت جانسوز امام خمینی؛ لذا بعد از مشورتهایی که انجام دادم دیگر به آمریکا نرفتم و بورس ناتو را رها کرده به دانشگاه واترلو کانادا در رشته تخصصی مهندسی بیوتکنولوژی بورس شدم که در آنجا نیز به عنوان شاگرد اول و دانشجوی ممتاز بوذم تا آنکه در سال 1372 پس از گرفتن مدرک دکتری به ایران بازگشتم و فعالیتهای علمی و صنعتی را در کشور دوباره آغاز نمودم.
نگاه جهادی به صنعت باعث رشد و شتاب در خودکفایی میشد
استاد به نظر شما چه عواملی سبب شد تا در جنگ با آن همه کمبود امکانات به خودکفایی برسیم؟
یکی از مهمترین دلایلی که در دوران جنگ توانستیم با کمترین امکانت موجود، بیشترین بهرهوری را داشته باشیم نگاه جهادی بود که همه رزمندگان داشتند؛ در آن ایام برای اینکه یک قطعه را بسازیم، هرگز به دنبال بهانه گرفتن و شکایت از نبود امکانات نبودیم بلکه به این موضوع فکر میکردیم که به چه چیز نیاز داریم و برای ساخت آن چه باید کرد. اما امروز متاسفانه اولین چیزی که مطرح میشود، موضوع مادیات است و بجای اینکه نگاه مدیران ما جهادی باشد و همانند دوران دفاع مقدس اقدام کنند، نگاه درآمدزایی شده است، لذا همین مسایل باعث شده است در برخی موارد مانند دوران جنگ آن رشد و مدیریت جهادی را مشاهده نکنیم. چرا که وقتی روحیه جهادی جای خود را به روحیه مادی داد، برآیند آن تنبلی و سستی خواهد بود.
این نگاه جهادی درعرصه هستهای خودش را به خوبی نشان داد!؟
شهید شهریاری با نگاه جهادیاش توانست چرخه هستهای را کامل کند. شما نگاه کنید در همین عرصه صنعت هستهای که با دست خالی توانستیم آن رشد و بالندگی را کسب نماییم، دکتر شهریاری یکی از رزمندگان و فرماندهان بزرگ در عرصه علم و دانش هستهای بود؛ وی با کمترین امکانات موجود توانست بالاترین بازدهی را داشته باشد و همه جهان را متعجب از نبوغ و ایمان خود کند.
وقتی بعد از آن کار بزرک دکتر شهریاری، خواستند از وی تقدیر و تشکر شود، آقای صالحی رئیس سازمان، پک چند میلیاردی را به عنوان هدیه برای ایشان ارسال میکند که ایشان با برخورد و ناراحتی دکتر شهریاری مواجهه میشوند و میگوید که من برای این پولها این کار را نکردهام. این یعنی یک درس بزرگ، یعنی همان نگاه بسیجی و جهادی که در دوران جنگ وجود داشت و البته امروز هم دانشمندان و مهندسان بسیاری داریم که همین نگاه را دارند، چرا که با همه تحریمهای موجود شاهد رشد علمی کشور در همه عرصهها هستیم.
با دست خالی بزرگترین فناوریهای روز دنیا را کسب کردیم
آقای دکتر به نظر شما جنگ، چه چیزی را به ما یاد داد؟
همیشه وقتی صحبت از جنگ میشود، انسان به دلهره میافتد. چرا که جنگ اتفاق خوبی نیست، کشتن و ویران کردن همه انسانها را ناراحت و غمگین میکند؛ اما این 8 سال جنگ تحمیلی باعث شد تا آن نبوغ علمی در کنار ایمان و اخلاص همچون دو بال شود برای پرندهای که تحت فرمان ولی امر خودش میخواهد به اوج آسمانها رود؛ همین جنگ تحمیلی باعث شد تا بدانیم که میتوانیم و بفهمیم که هیچ کس در دنیا برای ما دلش نمیسوزد و اگر بخواهیم یک قطعه ساده رااز کشورهای اروپایی بگیرم، باید با منتهای فراوان و ذلیل کردن غرور ایرانی خود و آنهم با هزینههای چندین برابر آن قطعه را تهیه کنیم.
هشت سال دفاع مقدس به ما یاد داد که میتوان با دست خالی بزرگترین فناوریهای روز دنیا را نیز کسب کرد و پیش شرط آنهم چیزی جز ایمان، تلاش و تخصص نخواهد بود و همه ما آموختیم که تخصص در کنار اخلاص و ایمان میتواند همه درهای بسته را بهرویمان باز کند.
انتشار رشد بالای علمی ایران یک هشدار برای دول اروپایی و آمریکا بود
ارتقای رشد علمی در سالهای اخیر، یک نوع جهاد علمی بود، روند رو به رشد علم را چگونه ارزیابی میکنید؟
وقتی چند سال پیش موسسات معتبر جهانی از رشد بالای علمی ایران سخن گفتند، هدف آنان تبریک و تهنیت گفتن به ایران نبود، بلکه هدف این بود تا به کشورهایی که خواهان شکست و ذلت ایران هستند، هشدار دهد که اگر کاری نکنید ایران تا چند وقت دیگر به همه راز و رمزهای علمی دنیا دست پیدا خواهد کرد و قدرتش را بیش از بیش در منطقه و جهان استوار خواهد نمود.
یک روز در کره ماه و سیارت آسمان نماز جماعت خواهیم خواند
آقای دکتر شما یک آرزوی معروفی دارید مبنی بر اینکه نماز جماعت را در سیارات دیگر اقامه کنیم، چقدر این آرزو را دستیافتنی میدانید؟
من در سال 91 هنگام مصاحبه با یک خبرگزاری از یک آرزو سخن گفتم و آن اینکه یک روزی برسد تا در کرات آسمانها نماز جماعت را اقامه کنیم؛ حال امروز با قاطعیت خواهم گفت که به فضل خدا و به همت و نگاهی جهادی و بسیجیوار، میتوانیم به این آرزو دست پیدا کنیم.
و به عنوان سوال آخر آینده کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
ما می توانیم در آینده نه چندان دور حرف اول را در همه عرصهها بزنیم ولی یک شرط دارد و آن هم اینکه با همه تلاش خود و با نگاه جهادی در عرصه علم، دانش و صنعت حرکت کنیم و با یک مدیریت اصولی و برنامهریزی شده تمامی قلههای علم و فناوری را کسب خواهیم کرد. انشاءالله.
از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید تشکر میکنیم.
من هم از همه شما ممنونم و موفق باشید.